به گفته محیالدین مهدی، نماینده پیشین مجلس افغانستان و پژوهشگر تاریخ سیاسی، شریعت برای طالبان نقابی است به منظور پیشبرد هدفهای قومی. به عقیده محمدنسیم جعفری، روزنامهنگار افغانی، پشتونها و در راس آنان «اشرف غنی» به این نتیجه رسیده بودند که دوام نظام انتخاباتی در افغانستان به زیان پشتونها تمام خواهد شد و در انتخابات آینده قدرت به دست غیرپشتونها به ویژه تاجیکها خواهد افتاد. به همین سبب، پشتونهای در قدرت با موافقت اشرف غنی افغانستان را به طالبان تسلیم کردند.
بازگشت برقآسای طالبان به قدرت بحثهای فراوانی را نه تنها در رسانههای فارسی زبان بلکه در مطبوعات و رسانههای بسیاری از کشورهای جهان برانگیخت. به نظر میرسد افکار عمومی به ویژه در کشورهای غربی بیش از هرچیز نگرانِ اسلامگرایی افراطیِ طالبان است. تحلیلگران در دو هفته گذشته درباره این جنبه از پدیده طالبان بسیار سخن گفتهاند.
رسانههای دیاسپورای افغان نیز در گفتارها و نوشتارهاشان اهمیت ویژهای به اسلامگرایی افراطیِ طالبان دادهاند. با این حال، بعضی از تحلیلگران افغانی میکوشند در پس اسلامگرایی افراطی طالبان انگیزههای نیرومند قومی ببینند و با مراجعه به گذشتههای نه خیلی دور نشان دهند که جنگ در افغانستان اساسا جنگ قومی است و به قول محیالدین مهدی، نماینده پیشین مجلس افغانستان و پژوهشگر تاریخ سیاسی، شریعت برای طالبان نقابی است به منظور پیشبرد هدفهای قومی.
یکی از سایتهای افغانی که از این دیدگاه مطالب تحلیلی و تاریخی مستند منتشر میکند، سایت «شبکه اطلاعرسانی افغانستان» است. بیش از یک سال پیش مقالهای در آن سایت به قلم «محمد صدیقی» زیر عنوان «چهل سال جنگ قومی در افغانستان» به چاپ رسید که در آن نویسنده به قدرت رسیدن «امیر عبدالرحمن خان» را در ۱۸۸۰ میلادی با استناد به رویدادهای انکارناپذیر سرآغاز نهادینه شدن کشمکشهای قومی در افغانستان میداند.
امیر عبدالرحمن بیش از بیست سال بر افغانستان حکومت کرد. او که با شعار وحدت افغانستان به میدان آمده بود، در عمل، پشتونها را بر تاجیکها، هزارهها و ازبکها مسلط کرد. به عقیده نویسنده، پس از مرگ او در ۱۹۰۱ برتری پشتونها بر قومهای دیگر به یکی از عناصر سازنده هویت پشتونها تبدیل شد و هرگز از ذهن رهبران سیاسی پشتون بیرون نرفت.
در قرن گذشته تاجیکها فقط دوبار آن هم مدت زمانی بسیار کوتاه توانستند در راس قدرت سیاسی افغانستان قرار گیرند : بار اول در دوره نه ماهه حکومت «امیر حبیبالله کَلَکانی» در ۱۹۲۹ و بار دوم در دوره چهار ساله حکومت ربانی- مسعود که از ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ طول کشید. با حبیبالله کَلَکانی تاجیکها پس از هفتصد سال توانستند قدرت سیاسی را در آن سرزمین در دست گیرند.
محیالدین مهدی، سیاستمدار و اندیشمند افغان، نیز معتقد است که طالبان از اساس یک جریان قومی است و شریعت برای آنان وسیلهای بیش نیست. به گفته او، مردم افغانستان سخنان «عبدالمنّان نیازی» را فراموش نکردهاند که گفته بود : تاجیکها به تاجیکستان، ازبکها به ازبکستان و هزارهها به گورستان بروند. عبدالمنّان نیازی معاون شبکه انشعابی طالبان بود که چند ماه پیش در هرات زخمی شد و در کابل درگذشت.
طالبان در ۱۹۹۹ هزاران مرد و زن و کودک هزاره را در یِکاولَنگ و بامیان به رگبار گلوله بستند، در ۱۹۹۸ بیست هزار هزاره را در مزار شریف کشتند. همین چندی پیش بیش از ۴۰۰ خانواده بدخشانی و تُخاری را مجبور به ترک قُندوز کردند. به گفته نماینده سابق مردم بدخشان، طالبان به آن خانوادهها گفته بودند که قُندوز جای آنان نیست و باید آن ولایت را ترک کنند.
به گفته محیالدین مهدی، برنامه یکسانسازی قومی در افغانستان در زمان امانالله خان که از ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۹ بر افغانستان حکم راند در ابعاد گستردهای به راه افتاد. در زمان او بود که طرح انتقال پشتونها از شرق و جنوب به مناطق شمال و دیگر مناطق غیرپشتون زیر عنوان «پروژه ناقلین» آغاز شد و در زمان نادرشاه، محمدگلخان مومند، هاشم خان، ظاهرشاه و داوودخان ادامه یافت. این پروژه نه تنها با جابه جایی قومی بلکه با فارسی ستیزی نیز همراه بود. نخستین برنامه جدی برای حذف زبان فارسی در زمان نادرشاه و به دست وزیر داخله او، محمدگلخان مومند، طرحریزی و عملی شد.
هنگامی که محمد گلخان در ۱۹۲۳ با عنوان «رئیس تنظیمیه» به مناطق شمالی رفت مردمان فارسی زبان و ترکی زبان را وادار کرد عرایضشان را به زبان پشتو بنویسند و به عرایضی که به زبان فارسی به دست او میرسید ترتیب اثر نمیداد.
به نوشته محمدنسیم جعفری، روزنامهنگار افغانی، پشتونها و در راس آنان «اشرف غنی» به این نتیجه رسیده بودند که دوام نظام انتخاباتی در افغانستان به زیان پشتونها تمام خواهد شد و در انتخابات آینده قدرت به دست غیرپشتونها به ویژه تاجیکها خواهد افتاد. به همین سبب، با موافقت و تایید اشرف غنی، والیانِ ولایتها، مسئولان نهادهای امنیتی و از همه مهمتر، ارتش سیصد هزار نفری پیش از رسیدن «طالبانِ موتور سوار» میدان را خالی کردند.
نویسنده: داریوش خراسانی